می بینم که این اولین بار نیست که با هم رابطه جنسی دارند. خیلی راحت است - لازم نیست کسی را پیاده کنید، همیشه یک دوش و یک تخت در نزدیکی شما وجود دارد. البته دیک برادرش عالیه که هر خواهری به یکیش میخوره و در اولین فرصت میکشه. خب، به نظر من، او هم بدش نمی آید که با خواهرش خوش بگذرد - همنوع خودش به او خیانت نمی کند یا مجبورش نمی کند با او ازدواج کند. وقتی برادرش داخلش شد خیلی بامزه بود - فقط باعث خوشحالی آنها شد. )
او مرد متواضعی بود و خواهرش او را گرفت و فاسدش کرد و مجبورش کرد او را لیس بزند و در عوض حتی دیک او را در دهانش نگرفت و فقط او را خودارضایی کرد و او به وفور تمام شد. اما تقدیر او تحریک کننده است. بنابراین او فقط از اسباب بازی بیرون زد. چه خوب که آن را در دهان برادرش نگذاشت، وگرنه او ابتدا متوجه نمی شد. اما من فکر می کنم که او تمام موقعیت ها را به او یاد می دهد و او تبدیل به یک کونیلینگوس حرفه ای می شود.
دو تلیسه پلیس زن متخلف را دستگیر کردند. به جای اینکه حقوقش را بخوانند، شروع کردند به تکان دادن و مکیدن دیک او. یکی یکی. در آن خفه می شدند. آب دهان. بعد آنها را وادار کردند که بیدمشک هایشان را لیس بزنند و آنها را لعنت کنند. آنها هم دور هم نمی نشستند و هیچ کاری نمی کردند. در حالی که او آنها را کار می کرد و همدیگر را می لیسید. این چیزی است که من به آن می گویم مجری قانون. من خودم بدم نمیآید چنین نیم تنهای داشته باشم.
متشکرم