بله، او پشت تلفن با دوست دخترش شوخی می کرد که می تواند پدرش را که در حمام شسته شده، بخواهد با او رابطه جنسی داشته باشد. به خصوص که مادرش خانه نبود. بنابراین او را با جرات اغوا کرد. این دخترها خیلی بد هستند، فقط برای اینکه شرط بندی را ببرند و باحال به نظر برسند. اما بابا یه لگد ازش گرفت. ))
خب، اصلاً تعجبی ندارد که او او را لعنتی کرد، او به دنبال آن بود، بیهوده مشروب نخورد، مثلاً برای شجاعت، و آن مرد سیاه پوست بلافاصله خروس بزرگش را در بیدمشکش گذاشت و او خوشحال شد.