چه عکاس گستاخی، پاپاراتزی لعنتی. از بالکن وارد شد و تقریباً لنز را در خرخر جوجه گذاشت. و او آنجا دراز کشیده است و فکر می کند: "چرا شوهرم حرف نمی زند؟ شاید این یک شوخی است. و شوهر هم همین فکر را در مورد او می کند و او حتی سخت تر به الاغ او می کوبد! و اینگونه بود که آنها یک زوج را درگیر کردند. لعنتی، باید پرده ها را ببندیم!
چه معرفی خوبی برای پدر و مادر دوست دختر. اگرچه نامادری مادر خودش نیست. با این حال، او تصمیم گرفت سهم خود را در تربیت پسرخواندهاش انجام دهد. روشی که او انتخاب کرد، درست است، محبوب ترین نیست - من آموزش جنسی دارم. اما من فکر می کنم این یک تصمیم بسیار شجاعانه است. با توجه به اینکه او مادر خودش نیست، نمی توان آن را محارم دانست; از طرفی برای شوهر این خانم نمی توان آن را خیانت نامید. چون پسر خودش است. همه برنده اند!
خانم چاق، اما هنوز برای فلفل مناسب است. به هر حال مرد جوان واقعاً به او سخت نگرفت، او کاندوم را روی آلت تناسلی بسیار شل گذاشت! فقط بعداً طعم آن را گرفت. اما به هر حال، چند بار دیک او از واژن او افتاد، او به این خرخرهای جادار عادت نداشت! او احتمالاً قبلاً فقط زنان جوان با واژن باریک را فاک کرده بود.