رابطه جنسی با یک فرد غریبه یا شریک جدید جنبه های مثبت خود را دارد. این به تجربه می افزاید، حتی تصور چنین ممنوعه ای برای بسیاری برانگیخته است، با حساب کردن روی استقامت و تخیل شریک زندگی. سکس در بار تا حدودی آرامش بخش است و به اندازه روی تخت نیست. سکس مقعدی و نوازش این زوج شایسته تحسین و تشویق است.
دو تلیسه پلیس زن متخلف را دستگیر کردند. به جای اینکه حقوقش را بخوانند، شروع کردند به تکان دادن و مکیدن دیک او. یکی یکی. در آن خفه می شدند. آب دهان. بعد آنها را وادار کردند که بیدمشک هایشان را لیس بزنند و آنها را لعنت کنند. آنها هم دور هم نمی نشستند و هیچ کاری نمی کردند. در حالی که او آنها را کار می کرد و همدیگر را می لیسید. این چیزی است که من به آن می گویم مجری قانون. من خودم بدم نمیآید چنین نیم تنهای داشته باشم.
اوباش ها دارند پرونده هایشان را حل می کنند، اما زن یکی از آنها می خواهد لعنت کند. شوهر حال و حوصله ای ندارد، اما رفیقش اصلا بدش نمی آید که گونه او را برآمده کند. مادر به همسرش اطمینان می دهد که نیازی به حسادت نیست - او به اندازه کافی برای همه وجود دارد! و چه، دلیلی برای آن وجود دارد - و دوستان خوشحال هستند و اسپرم در توپ ها دست نخورده است. اگر زن عوضی است، پس این یک مزیت برای شهرت است - خانه ای پر از مهمان و هدایا. علاوه بر این، او بیرون نمی رود، همه را به خانه می برد، زیر نظر شوهرش.
چه عکاس گستاخی، پاپاراتزی لعنتی. از بالکن وارد شد و تقریباً لنز را در خرخر جوجه گذاشت. و او آنجا دراز کشیده است و فکر می کند: "چرا شوهرم حرف نمی زند؟ شاید این یک شوخی است. و شوهر هم همین فکر را در مورد او می کند و او حتی سخت تر به الاغ او می کوبد! و اینگونه بود که آنها یک زوج را درگیر کردند. لعنتی، باید پرده ها را ببندیم!